فلسفه کایزن ، دری از ژاپن به سمت موفقیت

تمام لغتنامه های جهان، چاپی نیستند. گاهی تجربه، یک واژه نامه مفهومی را در ذهن ما تشکیل میدهد. مثلا وقتی نام «ژاپن» را میشنویم، بیاختیار به یاد «کیفیت» میافتیم. این موضوع اتفاقی نیست و حتی میتوانیم بگوییم که کاملا هوشمندانه و با تلاش زیاد هزاران ژاپنی ایجاد شده است. برای ژاپنیها کیفیت، یک واژه ساده و دل خوش کن نیست که آن را طوطیوار روی جلد محصولاتشان چاپ کنند. ژاپنیها با نگاه خاصی که به تولید و اعتبارشان داشتند، کیفیت را به صورت عملی نشان دادند. اما چه چیزی باعث شد تا ژاپنیها به چنین نگرشی برسند؟ میتوان پاسخ را در یکی از مهمترین فلسفههای تفکر ژاپنی یعنی «کایزن» پیدا کرد. کایزن از ترکیب دو واژه «کای» به معنی تغییر و «زِن» به معنی خوب، تشکیل شده است. این فلسفه ژاپنی دو بخش اصلی دارد.
اولین بخش آن، تغییر مثبت و بهتر و دومین بخش، حفظ روند پیشرفت است. فلسفه کایزن میگوید: «از تغییرها نترسید و علیهشان جبهه نگیرید، بلکه با آنها همراه شوید.» اگر یک رود کوچک از تغییرها و ناشناختههایی که در مسیرش برای رسیدن به اقیانوس وجود دارد بترسد یا سعی کند که آنها را از بین ببرد، به جای رسیدن به اقیانوس در عمق خاک فرو میرود یا نور خورشید آن را تبخیر میکند. تنها راه، همراه شدن با تغییرها است چون از این طریق میتوان فرصتهای موجود در طول مسیر را دید. فلسفه کایزن ۱۰ قانون دارد که باید حتما به آنها عمل کنید:
- مشکلات باعث به وجود آمدن فرصتها میشوند.
- همیشه پنج بار پشت سر هم بپرسید، چرا؟
- نظر همه را جویا شوید.
- فقط به راهحلهای قابل اجرا فکر کنید.
- مشکلات را به حالت تعویق نگه ندارید.
- بهانه «غیر ممکنه» را به زبان نیاورید.
- دنبال بهترین راهحل نباشید، سادهترین را انتخاب کنید.
- از ایدهپردازی و نیروی ذهنتان استفاده کنید، فقط از پول خود کمک نگیرید.
- پیوسته اشتباههای خود را اصلاح کنید.
- پیشرفت شخصی، یک روند ادامهدار است. آن را متوقف نکنید.
هسته اصلی فلسفه کایزن ، برداشتن قدمهای خیلی کوچک در جهت تغییرات بزرگ است. در واقع، فرمول کایزن را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
- هفته اول: یک قسمت کوچک از کار را انجام دهید
- هفته دوم: قسمت قبلی + یک قسمت کوچک دیگر
- هفته سوم: باز هم قسمت قبلی + یک قسمت کوچک دیگر و به همین ترتیب، شما رو به جلو پیشرفت خواهید کرد.
در فلسفه کایزن ، فرد باید برای حل شدن مشکلاتش ریشه اصلی آنها را پیدا کند. برای همین وقتی با یک مشکل روبهرو میشوید باید پنج بار پشت سر هم بپرسید «چرا؟» اجازه بدهید با یک مثال، این موضوع را روشنتر کنیم. تصور کنید شما با خودتان قرار گذاشتید که روزی دو صفحه کتاب بخوانید. اما امروز اصلا حوصله ندارید و نمیخواهید این کار را انجام دهید. حالا سوال پرسیدن را از خودتان شروع میکنید:
- چرا حوصله ندارم دو صفحه کتاب بخونم؟
- چون خستهام
- چرا خستهام؟
- چون دیشب دیر خوابیدم
- چرا دیر خوابیدم؟
- چون داشتم تا دیر وقت سریال نگاه میکردم
- چرا سریال نگاه کردن برام جذابتر از کتاب خوندنه؟
- چون هدفی برای کتاب خوندن ندارم
- چرا هدفی برای کتاب خوندن ندارم؟
- چون واقعا هدفی تو زندگیم ندارم!
به همین ترتیب، میتوانید علت اصلی همه واکنشهای خودتان را درک کنید. بزرگ ترین شرکتهای ژاپنی از فلسفه کایزن و قانونهایش برای رسیدن به نقطه اوج پیشرفت و سازندگی استفاده کردند. بدون شک، اگر ما هم این تکنیک موفقیت را به کار بگیریم، نتیجهای مشابه و قدرتمند را تجربه خواهیم کرد.
اصل پارتو ، نویدی برای موفقیت با کار کم